In the Memory of Mr. Gupta and seven other members who dissolved the council in 1957 till the Second Guardian is appointed. The Council, by virtue of its actions, repudiated the plot of Persian Hands of Cause who wanted to abandon the Guardianship, emphasized in the Will and Testament of Abdul Baha. This council was restored in 2002 under the Guardianship of the Third Guardian Joel B. Marangella.

(TRANSLATED BY NOSRATOLLAH BAHREMAND)

بهائیان ایرانی ثابت برعهد ومیثاق حضرت بهاءالله ملاحظه نمایند


موارد زیر شمه ای از پیامهای مهم شوقی افندی اولین ولی عزیز امرالله است که نادیده انگاشته شده اما حاوی دلایل و شواهد انکارنشدنی بسیاری است که ثبوت ووفاداری وی به مفاد الواح مبارک وصایای حضرت عبدالبهاء را شهادت میدهد وبوضوح نشان دهنده تداوم وتسلسل ولایت امرالله است.

آگاه باشید هنگامی که دوران ولایت این عبد به پایان رسد ولایت امرالهی بدست یکی از بهائیان ایرانی که او را به جانشینی خود منصوب نموده ام سپرده خواهد شد وذیلأ هویت وی مشخص میگردد.

پیش از آنکه جانشین خود را معرفی نمایم بجا است که برای استفاده واطلاع کسانی که از وقایع متعاقب صعود نابهنگام وغیرمترقبه شوقی افندی درنوامبرهزارونهصد وپنجاه وهفت بی اطلاع مانده اند شرح مختصری به آگاهی برسانم. پس از صعود، بهت ونگرانی بهائیان با شنیدن اینکه شوقی افندی اولین ولی عزیزامرالله جانشینی تعین ننموده است شدت یافت زیرا انتظارواعتقاد چنین بود که ایشان برطبق دستور صریح الواح مبارک وصایای حضرت عبدالبهاء ولی امر بعد از خود را تعین نموده باشند واین تصور که بسبب عدم تعین جانشین توسط ایشان امر بگونه ای جبران ناپذیرازارشاد ورهبری ولایت امرالله که بر طبق نص صریح الواح مبارک وصایا وظیفه واختیار تبین آیات الله وریاست بیت العدل اعظم به اومحول گشته است برای همیشه محروم خواهد بود موجب اندوه وتاسف فراوان بود.

در آن زمان ایادی امرالله سرگشته وحیران به جستجوی وصیت نامه پرداختند، گرچه الواح مبارک وصایا تعین جانشین را بوسیله وصیت نامه تجویز ننموده ومقرر میدارد که " ولی امرالله باید در زمان حیات خویش" ولی امر بعد از خود را تعین نماید. چون ایادی مدرک مورد انتظار خود را نیافتند متاسفانه عجولانه چنین نتیجه گیری نمودند که ولایت امر الهی بیموقع وتنها پس از سی و شش سال ازاسقرار نظم اداری برای همیشه پایان یافته است و این نتیجه گیری نا صواب خود را به احبا ابلاغ نمودند.

مسلمأ برای مومنین آشنا با توقیعات وپیامهای بی نظیرو گرانبهای شوقی افندی درباره نظم اداری بهائی قابل قبول نیست که ایشان درانجام وظیفه خطیرخویش وتعین جانشین احمال ورزیده باشند زیرا پرتو تاکیداتی که در این پیامها وتوقیعات درباره ضرورت واهمیت ولایت امرالله در نظم جهانی حضرت بهاءالله مرقوم داشته اند بوضوح آشکار است، افزون براین ابراز وابرام ایشان براین حقیقت است که الواح مبارک وصایای حضرت عبدالبهاء بخشی از آیات مقدس الهی است که مفاد آن همانند احکام کتاب مستطاب اقدس لازم الاجرا وغیر قابل تغیروتا پایان دوران دیانت بهائی بقوت واعتبارباقی خواهد ماند.

کافی است که بطور نمونه ازمیان مطالب بسیاری که در این خصوص مرقوم داشته اند قسمت زیر ازکتاب GOD PASSES BY مطالعه شود تا اطمینان حاصل گردد که شوقی افندی اولین ولی عزیز امرالله هرگزدر تعین جانشین خویش قصورنورزیده است.

" باید متذکرگشت نظم اداری که بوسیله این سند تاریخی(الواح مبارک وصایا) تاسیس گشته بر اساس مبدا وکیفیت وعظمتش در تاریخ ادیان جهان بی نظیر وبی مثیل است و به اطمینان می توان گفت که هیچیک از مظاهر الهی قبل از حضرت بهاءالله حتی حضرت محمد که در کتاب او احکام ومقررات دوران اسلام بصراحت نازل گردیده هیچگونه دستور وقرار مبرمی برابر با نظم اداری که مبین منصوص تعالیم حضرت بهاءالله تاسیس نموده است وجود ندارد. این نظم بر اساس اصول اداری که بنیان گذار آن مقرر داشته، وموسساتی که تاسیس نموده است، و حق تبین آیات الله که به ولی امرالله اختصاص داده است باید آئین الهی را در این ظهور اعظم بنحوی بی سابقه در ادیان گذشته از انشعاب حفظ نماید و مسلمأ حفظ خواهد نمود."

متاسفانه پس از صعود شوقی افندی اولین ولی امرالله، ایادی امرالله که در حیفا گرد هم آمده بودند آشفته وحیران وهنوز متاثر ازدرد و اندوه حاصله پیش از آنکه به نتیجه گیری شتابزده و اشتباه خود رسند که ولایت امرالله به پایان آمده، زمان کافی ولازم منظور نداشتند تا بررسی، بازنگری وملاحظه نمایند که اولین ولی امرالله " در زمان حیات خویش" در جهت تامین وتضمین ادامه ولایت امرالله چه اقدامی نموده، چه گامهائی برداشته وچه پیامهائی ارسال فرموده است. با قصور در این مهم پیام مهم وخطیر نهم ژانویه هزارونهصدوپنجاه ویک (شش سال قبل از صعودش) که بویژه خطاب به " محافل روحانی ملی در شرق وغرب " صادر گشته بود نا دیده ماند و نتیجتأ متوجه مفهوم واهمیت فوق العاده " تصمیم خطیروعهد آفرین " اعلام شده در این پیام نگرد ید ند. این پیام با کلمه " اعلام " آغاز میگردد که شوقی افندی برای اولین بارپیامی را به این ترتیب شروع مینمود و گذشت زمان نشان داد که تنها اعلامیه او در دوران ولایتش بوده است. در این اعلامیه وی به کلیه محافل ملی شرق وغرب و "نهایتأ وپس از مدتها انتظار " با مسرت تشکیل " این نخستین موسسه بین ا لمللی جنینی " را بعنوان تصمیم تاریخی که " در پیشرفت وتحول نظم اداری دیانت حضرت بهاءالله بالا ترین درجه اهمیت را حائز است " ابلاغ نمود وبا بیان اینکه شورای بین الملی بهائی "طلیعه موسسه کبرای اداری"- بیت العدل جنینی است بر اهمیت این تاسیس تکید نمود. پیرو این اعلامیه در تاریخ دوم مارچ همان سال طی پیامی رئیس این موسسه جنینی را منصوب فرمود، اگر ایادی سابق امرالله در گردهمائی خود این پیامها را مطالعه مینمودند گفته حضرت عبدالبها را بیاد می آوردند: "نطفه از بدایت دارای جمیع کمالات مثل روح عقل و بصر وشامه وذائقه مختصر جمیع قوی، لاکن ظاهر نیست بعد به تدریج ظاهر میشود " وبه درک این حقیقت نائل میگشتند که برای چه اولین ولی امرالله برای فعال نمودن وتشکیل جلسه شورای بین المللی بهائی در دوران ولایت خود به میسن رمی رئیس شورای مزبور توصیه ای ننمود ودستوری صادر نکرد، همچنین به این واقعیت آگاه میگردیدند که چرا علا وه برریاست شورا هیئت عامل شورا یعنی دبیرکل لروی ایواس ، دبیر قسمت شرق دکتر لطف الله حکیم، دبیر قسمت غرب اتل رول و خزانه دار جس رول نیز برای انجام وظایف فوق در محدوده شورا به ریاست میسن رمی دستوری دریافت نکردند.


بعلاوه بر آنان آشکار میگشت که وقتی شوقی افندی متعاقبأ در دسامبر همان سال افزون بر انتصاب قبلی (بیت العدل جنینی) اولین گروه از ایادی امر(موسسه ایادی امرالله بصورت جنینی) را منصوب نمود قادر گشت که در پیام مورخ سی جون هزارونهصدوپنجاه ودو خود اعلام نماید "بالاخره در مرکز جهانی امر تشکیلات عالیترین موسسات آن حول مراقد مقدسه مستقر گردیده است ووالا ترین اعضاء واجزاء نظم شکوفایش(شورای بین المللی بهائی وایادی امرالله) در حالت جنینی خود آشکار میشوند..."

در این مرحله چنانچه ایادی پیام مهم دیگری از اولین ولی امرالله را مطالعه میگردند سرگردانی آنان برای آنکه بدانند چه کسی باید مسئولیت اداره امر را بعهده بگیرد ذایل میگشت زیرا او در پیام مورخ بیست وسوم نوامبر هزارونهصدوپنجاه ویک خود که نقشه ده ساله را (جهاد خطیرروحانی) که در سال شصت وسه پایان می یافت مورد بحث قرار داده بود مرقوم داشته بود که این طرح " تمام قارات زمین را دربرخواهد گرفت " وسبب خواهد شد که " هیئت مرکزی (شورای بین المللی بهائی) اداره این امور را در نیل به اهداف نقشه ده ساله رهبری وهدایت نماید ودر ارتباط مستقیم با محافل روحانی ملی قرارگیرد".

متاسفانه ایادی سابق امرالله به زیان آینده امر در مطالعه وباز نگری این توقیعات فوق العاده مهم قصور ورزیدند و در نتیجه از اینکه بیت العدل جنینی با نام موقتی شورای بین المللی بهائی "هیئات مرکزی" که بنا به دستور شوقی افندی میبایست سرپرستی محافل ملی در تمام دنیا را به عهده گیرد وحقأ به اداره امور امر بپردازد جلوگیری نمودند و بجای این موسسه امربهائی به ایجاد هیئتی مرکب از نه نفر از ایادی بانام "محافظین یا قیم های دیانت جهانی بهائی" (در مکاتبات فارسی از آن به اسم ایادی مقیم ارض اقدس نام بردند –مترجم) مبادرت ورزیدند و کاملأ واضح است که این موسسه ساخته آنان نامشروع و خارج از شمول الواح مبارک وصایا بود ایادی در تاریخ بیست و پنجم نوامبر هزارو نهصد وپنجاه وهفت اعلامیه ای انتشار دادند ودر آن اظهار داشتند که این قیمها یا محافظین از جانب آنان بعنوان "سرخد مه" " وارث همه حقوق اختیارات ووظایف ولایت امر دیانت بهائی" میباشند هیئت مذکور شش سال بعد این اختیارات نا بحق را به هیئی دیگر که آن را بیت العدل اعظم معرفی نمودند اگرچه هیئتی ناقص و نا مشروع وفاقد ولی امرالله بعنوان" رئیس مقدس " که مفاد الواح مقدس وصایا مقرر میدارد بود واگذار نمودند و بیت العدل جنینی مشروعی را که شوقی افندی شخصأ با نام موقت شورای بین المللی بهائی تاسیس و نقش فعال آن در آینده بعنوان "هیئت مرکزی " خصوصأ در پیام مرخ بیست وسوم نوامبر هزار ونهصد وپنجاه ویک مشخص گشته بود بکلی نادیده انگاشتند.

از آنچه فوقأ مذکور گشت هر شخص روشنفکری بدور از تعصب در میابد که متاسفانه اکثریت احبا در طی سالهای پس از صعود شوقی افندی بر اثر این فرضیه غلط که با صعود وی ولایت امرالله پایان یافته است بنحو غم انگیزی رنج برده واز اطلاع بر حقیقت محروم مانده اند.

در حالیکه آشکار است که الواح مبارک وصایای حضرت عبدالبهاء ولی امرالله را مقید نمی سازد که جانشین خود را منحصرأ از میان ایرانیان تعین نماید ونژاد وملیت در این موضوع هیچ تاثیری نداشته و ولات امرالله در مستقبل ایام و در طی قرون متمادی که درپیش است ازنژاد ها و ملیت های گوناگونی خواهند بود موجب سرور وسپاس یاران الهی بخصوص احبای ایرانی خواهد بود که بدانند مشیت الهی بر این قرار گرفته است که ولی امر حاضر یکی از احبای ایرانی را بجانشینی خود برگزیند، وی که پدرش از ساکنین طهران بود قبول ننمود که با صعود شوق افندی اولین ولی امرالله درسال هزارونهصدوپنجاه وهفت ولایت امرالله خاتمه یافته است اوایمان واتقان خود به عهد ومیثاق خدشه ناپذیرحضرت بهاءالله و ولید جاودانی ومقدسش الواح مبارک وصایا را از دست نداد وبواسطه این ثبات وایمان به میثاق الهی بود که پس از ملاحظه اعلامیه مورخ هزارونهصدو شصت میسن رمی به شناخت وقبول دومین ولی امرالله فائزگردید، وپسرش نصرت الله بهره مند نیزموفق به پذیرفتن گردید اما در خصوص انتصاب جانشین میسن رمی اطلاعی دریافت ننمود معهذا در ایمان خود بر اینکه ادامه وتسلسل ولایت امرالله در طی دوران دیانت بهائی تضمین گشته است پایدار وثابت ماند. شکی نیست که به سبب اتقان وایمان قوی وثبات وی به عهد ومیثاق الهی ، اراده پروردگاربر آن قرار گرفت که اوسالیان قبل ایران را ترک نموده و در فاصله ای بسیار دور از وطن اصلی در شهر پرت استرالیا ساکن گردد بدون اینکه بداند ولی امرالله در این شهر اقامت دارد و سالها بعد ایمان و پایبندی وی به عهد ومیثاق الهی سر انجام به ثمر رسیده و موفق به یافتن ، شناسائی و پذیرش و ملاقات با ولی امرالله خواهد شد. به این خاطربا از خود گذشتگی از از دست دادن مال واموال مضایقه ننمود و درد جانکاه جدائی افراد خانواده، فامیل ودوستان بهائی خود که اورا در شناخت وپذیرش ولی امر حاضر همراهی ننمودند متحمل گردید.

این بهائی حقیقی ومومن نصرت الله بهره مند که به مفاد الواح وآثار و بخصوص الواح مبارک وصایای حضرت عبدالبها بخوبی مطلع و آگاه میباشد به لحاظ شایستگی به نیابت ریاست سومین شورای بین المللی بهائی متشکل در بیست ودوم سپتامبر دوهزاروشش منصوب نمودم وجانشین منتخب پس از پایان ولایت امر این عبد میباشد.

جوئل بری مارنجلا
سومین ولی امردیانت بهائی
شش می دوهزاروهفت